ای صميمی ای دوست
گاه و بيگاه
لب پنجره ی خاطره ام می آيی
ديدنت حتی از دور آب بر آتش دل می پاشد
آن قدر تشنه ی ديدار توام
که به يک جرعه نگاه تو قناعت دارم
دل من لک زده است.
گرمی دست تو را محتاجم
...ودل من به نگاهی از دور
طفلکی ميسازد
ای قديمی ای خوب
تو مرا ياد کنی يا نکنی
من به يادت هستم
من صميمانه به يادت هستم
آرزويم همه سرسبزی توست
دايم از خنده لبانت لبريز دامنت پر گل باد
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد
مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد
تو که رفتی همه ثانیه ها سایه شدند
سایه در سایه این ثانیه ها خواهم مرد
شعله های بی تو ز بی رنگی دریا گفتند
موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
سایه روشن و آدرس
sayejoon.LoxBlog.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.